سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لازم ترین دانش بر تو آن است که صلاح دینت را به تو نشان دهد و مایه تباهی اش را برایت روشن سازد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----146005---
بازدید امروز: ----22-----
بازدید دیروز: ----19-----
به سمت خدا

 
نویسنده: موسوى
دوشنبه 89/7/26 ساعت 5:44 عصر

امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو! به غریبی سوگند
دل کندن ازاین ضریح مشکل شده است

اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم تو را
هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
...
میلاد نور مبارک


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا


هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود،
در روزی که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد.
اگه به مراسم جشن میلاد آقا امام رضا-ع رفتی، ما رو هم دعا کن.


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان،
حضرت رضا-ع مبارک.
                                                                                                                                                                                                                                 


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا


نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند

 

اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

گفتی که بلا بلا بلا ، گفتم چشم ،
از روز الست با رضا گفتم چشم
من آمده ام تا به ولایت برسم،
گفتی انا من شروطها گفتم چشم


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

بلیط ماندن است مانده روی دستهای من
در این همه مسافر حرم نبود جای من؟
رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر
سفارش مریض حضرت امام را ببر


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا


هرکجاسلطان بود دورش سپاه و لشکر است،
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
با خبر باشید چشم انتظاران ظهور،
بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

عشق یعنی اشک توبه در قنوت،
خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنی چشمها هم در رکوع،
شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنی سر سجود و دل سجود،
ذکر یارب یارب از عمق وجود


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا


کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
                                                                                                                                                                      


اس ام اس تولد امام رضا (ع) - اس ام اس ولادت امام رضا

مرا طلای گنبد تو بی قرار می‌کند
کسی مرا به دوش ابرها سوار می‌کند
خیال می‌کند که دیدن تو قسمتش شده
همین کسی که دارد از خودش فرار می‌کند



  • کلمات کلیدی : اس ام اس تولد امام رضا علیه السلام
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    شنبه 89/7/24 ساعت 9:7 صبح
    زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.

    اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
    او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

    دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
    گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

    سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
    کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

    چهارم: زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.  گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛ تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟


  • کلمات کلیدی : زاهد
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    پنج شنبه 89/7/22 ساعت 5:0 عصر

    گنجشکی محزون با خدای خود شکوه کرد که :
    پروردگارا
    صبحگاهان طوفانی فرستادی که آشیانم را به زیر افکند. من با تو چه کرده
    بودم و کدام گوشه سلطنتت را تنگ کرده بودم که مستوجب چنین عقوبتی شدم ؟
    خدای فرمود:
    ماری
    بزرگ در کمین تو و جوجه هایت بود در حالیکه تو در خواب خوش بودی . بادی در
    راه بود فرستادمش تا لانه ات را به آرامی واژگون کند تا از نیستی برهی !


    «چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است» بقرة آیه 216



  • کلمات کلیدی : حکایت
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    سه شنبه 89/7/20 ساعت 3:27 عصر

    روزی در مجلس منصور دوانیقی وقتی مگسی ، چند بار ب صورت او نشست و آزارش داد
    ،رو به امام صادق علیه السلام کرد و گفت:
    چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام علیه السلام بی مهابا پاسخ داد : برای آنکه ستمگران را به وسیله آن خوار  و ذلیل کند. منصور از این کلام کوبنده یکه خورد و ساکت ماند



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    یکشنبه 89/7/18 ساعت 5:44 عصر
    از چهار چیز که مانع سیر الی الله است پرهیز کن: 1 : زیاد گفتن   2 : زیاد خوردن
    3:زیاد خوابیدن  4: زیاد و بیهوده با مردم نشستن ،
    آن ها را کم کن و به جای آن به ذکر خداوندمتعال در شبانه روز مشغول باش



  • کلمات کلیدی : سعادت
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    یکشنبه 89/7/18 ساعت 5:38 عصر
    در آن وقت که فرعون در رود نیل غرق شد و حضرت موسی علیه السلام به فریاد او نرسید ،
    خداوند خطاب فرمود: ای موسی ! برای این به استغاثه فرعون توجه نکردی که اورا یافریده بودی
    هر گاه به درگاه مناستغاثه میکرد، به فریادش می رسیدم



  • کلمات کلیدی : رحمت خداوند
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    سه شنبه 89/7/13 ساعت 2:56 عصر
     فضیل میگوید : رفتم بالای سر یکی از شاگردانم که در حال احتضار بود ../ قران باز کردم و یاسین میخواندم ../ به من گفت : قران نخوان ../ من قران را بستم و ذکر لا اله الا الله میگفتم .گفت : من معتقد به این جمله نیستم .. سپس از دنیا رفت ..  شبی او را در عالم خواب دیدم گفتم چرا با حالت کفر از دنیا رفتی ؟ گفت: به3دلیل :

    1- به تو شاگردان ممتازت حسودی میکردم ..

    2- سخن چین بودم ..

    3- سالی یک پیاله شراب میخوردم...



  • کلمات کلیدی : مرگ و مردن
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    دوشنبه 89/3/17 ساعت 11:22 عصر
    مرحوم استاد روزبه می گوید: خواب دیدم هواپیمایی بالای خانه ام آمد و روی سقف خانه بمبی انداخت. من از هول و هراس از خواب  پریدم و داد کشیدم: فرار کنید. بچه ها بیرون رفتنند. خودم هم در حالی که لحاف به دوش داشتم از زیر سقف خارج شدم. وقتی همگی از خانه بیرون آمدیم ، ناگهان سقف اتاق فرو ریخت

  • کلمات کلیدی : روزنه هایی از عالم غیب
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ماه رمضونه
    به کسی نگو!!!!
    برات میمیرم
    گوشی خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    [عناوین آرشیوشده]