سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سخن زشت و ناسزا بپرهیز که خداوندـ عزّوجلّ ـ، بد زبانِ ناسزاگوی را دشمن می دارد . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----142719---
بازدید امروز: ----9-----
بازدید دیروز: ----18-----
به سمت خدا

 
نویسنده: موسوى
پنج شنبه 89/2/23 ساعت 3:36 عصر
بانوی خانه ام  ، از خانه می رود                             امشب کبوترم ، از لانه می رود
من دل شکسته ام ، تنها خسته ام                         از پا نشسته ام، زهرا مرو مرو 
                                        زهرا مرو مرو ، زهرا مرو مرو
از آه سینه ام ، خاکسترم مکن                              تنهائیم بین ، تنهاترم مکن
من دل شکسته ام،تنها و خسته ام                        از پا نشسته ام ، زهرا مرو مرو
                                      زهرا مرو مرو ، زهرا مرو مرو
باغ دل مرا ،حاصل شرر شده                                مهمان سینه ام ، گل میخ در شده
                                   مظلوم علی علی ، مظلوم علی علی
در کوچه های شهر، زهرا نشانه شد                       افتادنم  ز پا ، از تازیانه شد
                                  مظلوم علی علی ، مظلوم علی علی


  • کلمات کلیدی : سینه زنی و نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    پنج شنبه 89/1/19 ساعت 2:3 صبح
    یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چاره ای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند. چون هر کدامشان ادعا می کردند که به خدا نزدیک ترند و خدا دعایشان را زودتر استجاب می کند، تصمیم گرفتند که جزیره را به 2 قسمت تقسیم کنند و هر کدام در قسمت متعلق به خودش دست به دعا بر دارد تا ببینند کدام زود تر به خواسته هایش می رسد.
    نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد.اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود.ا
    هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت.
    بزودی مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذا بیشتری نمود. در روز بعد مثل اینکه جادو شده باشه همه چیزهایی که خواسته بود به او داده شد. اما مرد دوم هنوز هیچ چیز نداشت.
    سرانجام مرد اول از خدا طلب یک کشتی نمود تا او و همسرش آن جزیره را ترک کنند. صبح روز بعد مرد یک کشتی که در قسمت او در کناره جزیره لنگر انداخته بود پیدا کرد. مرد با همسرش سوار کشتی شد و تصمیم گرفت جزیره را با مرد دوم که تنها ساکن آن جزیره دور افتاده بود ترک کند.
    با خودش فکر می کرد که دیگری  شایسته دریافت نعمتهای الهی نیست چرا که هیچ کدام از درخواستهای او از طرف پروردگار پاسخ داده نشده بود.
    هنگامی که کشتی آماده ترک جزیره بود مرد اول ندایی از آسمان شنید :
    "چرا همراه خود را در جزیره ترک می کنی؟"
    مرد اول پاسخ داد: 
    "  نعمتها تنها برای خودم است چون که من تنها کسی بودم که برای آنها دعا و طلب کردم ، دعا های او مستجاب نشد و سزاوار هیچ کدام نیست "
    آن صدا سرزنش کنان ادامه داد :
    "تو اشتباه می کنی او تنها کسی بود که من دعاهایش را مستجاب کردم وگرنه تو هیچکدام از نعمتهای مرا دریافت نمی کردی"
    مرد پرسید:
    " به من بگو که او چه دعایی کرده که من باید بدهکارش باشم؟ "
    "او دعا کرد که همه دعاهای تو مستجاب شود


  • کلمات کلیدی : کشتی شکستگان
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    یکشنبه 89/1/8 ساعت 1:9 صبح
    قناری ها را بگویید آواز سر دهند نغمه شادی و صفا  را در کوچه ، کوچه های عشق با آواز جدیدی خبر دهند 
    خبر از یک یار خوش قدم دهند  روز چهارشنبه 1389/1/4  روز ولادت امام حسن عسکری علیه سلام  ساعت6
    بعد از ظهر دخترم ریحانه سادات به دنیا آمد او که خوش قدم است و با نگاه اولش  گویی که دنیا را به من دادند
    من منتظرش بودم انتظار را کشیدم و معنی انتظار را هم فهمیدم  و در این مدت ثانیه ثانیه ها رو بفکر دختر بودم
    حال فهمیدم که میگوییم منتظر امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف هستیم گویی انتظاری از سر عشق نیست
    گویی انتظار، انتظار واقعی نیست  امامی که لحظه به لحظه به یاد شیعیانش است و برای آنان دعا میکند آیا ما 
     همه ثانیه ها یا همه  دقایق یا ساعت !!!!!!،،،،،  یا  آیا هر روز یاد امام هستیم آیا انتظار ما از سر واقعیت هست
     یا برایش دعا میکنییم و آیا و آیا .آیا.............و هزادان آیای دیگر 
    بیایید ثانیه های عمرمان را تقسیم کنیم و بیاییم  انتظارمان را به حد واقعیت برسانیم
    اللهم عجل لولیکالفرج


  • کلمات کلیدی : دخترم ریحانه
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    یکشنبه 88/11/25 ساعت 12:10 صبح
    عبد صالح و متقى وارسته جناب حاج مجدالدین شیرازى که از اخیار
    زمان هستند چنین تعریف مى کنند که :
    بنده در کودکى ، چشم درد گرفتم نزد میرزا
    على اکبر جراح رفتم ، شیاف دور چشم حقیر کشید غافل از اینکه قبلاً دست به چشم
    سودائى گذاشته بود، چشم بنده هم سودا شد، اطراف چشم له شد ناچار پدرم به تمام
    دکترها مراجعه کرد علاج نشد، گفت از حضرت رضا علیه السّلام شفا خواهم گرفت ، به
    زیارت حضرت مشرف شدیم ، به خاطر دارم که پدرم پاى سقاخانه اسماعیل طلا ایستاد با
    گریه عرض کرد یا على بن موسى الرضا علیه السّلام داخل حرم نمى شوم تا چشم پسرم را
    شفا ندهید.
    فردا صبح گویا چشم حقیر اصلاً درد نداشت و تا کنون بحمداللّه درد چشم
    نگرفته ام . وقتى از مشهدمقدس مراجعت کردیم خواهرم مرا نشناخت و از روى تعجب گفت تو
    چشمت له بود چطور خوب شدى ؟ من تو را نشناختم
    و همچنین حاجى مزبور نقل مى نماید
    که : در سنه چهل شمسى خودم با خانواده به مشهدمقدس مشرف شدم و عجایبى چند دیدم ، از
    جمله در مسافرخانه دو مرتبه بچه ام از بام افتاد بحمداللّه و از نظر حضرت رضا علیه
    السّلام هیچ ملالى ندید.
    هنگام برگشتن در ماشین این موضوع را تعریف کردم ، زنى
    گفت تعجب مکن من اول خیابان طبرسى در مسافرخانه سه طبقه بودم ، بچه ام از طبقه سوم
    کف خیابان افتاد و از لطف حضرت رضا علیه السّلام هیچ ناراحتى ندید.


  • کلمات کلیدی : شفاعت امام رضا
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    شنبه 88/11/24 ساعت 11:58 عصر
    قالَ الامام الرضاعلیه السلام مَنْ تَذَکَّرَ مُصابَنا، فَبَکى وَ
    اءبْکى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِى الْعُیُونُ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِسا
    یُحْیى فیهِ اءمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ

    ترجمه
    :

    فرمود: هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند
    یا دیگرى را بگریاند، روزى که همه گریان باشند او نخواهد گریست ، و هر که در مجلسى
    بنشیند که علوم و فضائل ما گفته شود همیشه زنده دل خواهد بود.


  • کلمات کلیدی : اشک
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    شنبه 88/11/24 ساعت 11:50 عصر
    مرحوم شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقى حکایت
    کند:
    روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام در جمع عدّه اى نشسته بود،
    ضمن فرمایشاتى فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعى و حقیقى وجود ندارد.
    بعضى از
    دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یاابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن
    (لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم )(14) که مقصود آب سرد و
    گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟
    حضرت با آواى بلند اظهار نمود: شما این چنین
    تفسیر کرده اید؛ و عدّه اى دیگرتان گفته اند: منظور طعام لذیذ است ؛ و نیز عدّه اى
    دیگر، خواب راحت و آرام بخش تعبیر کرده اند.
    و سپس افزود: به درستى که پدرم از
    پدرش ، امام جعفر صادق علیه السلام روایت فرموده است که : خداوند متعال نعمت هائى
    را که در اختیار بندگانش ‍ قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا
    مورد استفاده و بهره قرار دهند.
    و خداى رحمان اصل آن نعمت ها را مورد سؤ ال و
    بازجوئى قرار نمى دهد و منّت هم برایشان نمى گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و
    محبّت ، زشت و ناپسند است .
    بنابر این ، منظور از آیه شریفه قرآن ، محبّت و
    ولایت ما اهل بیت رسول اللّه صلوات اللّه علیهم است که خداوند متعال در روز محشر،
    پس از سؤ ال پیرامون توحید و یکتاپرستى ؛ و پس از سؤ ال از نبوّت پیغمبر اسلام ، از
    ولایت ما ائمّه ، نیز سؤ ال خواهد کرد.
    و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآید و
    درمانده نگردد، وارد بهشت گشته و از نعمت هاى جاوید آن بهره مى برد، که زایل و
    فاسدشدنى نخواهد بود.
    سپس امام رضا علیه السلام افزود: پدرم از پدران بزرگوارش
    علیهم السلام حکایت فرمود، که رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به علىّ بن ابى
    طالب علیه السلام فرمود:
    اى علىّ! اوّلین چیزى که پس از مرگ از انسان سؤ ال مى
    شود، یگانگى خداوند سبحان ، سپس نبوّت و رسالت من ؛ و آن گاه از ولایت و امامت تو و
    دیگر ائمّه خواهد بود، با کیفیّتى که خداوند متعال مقرّر و تعیین نموده است .
    پس
    اگر انسان ، صحیح و کامل اقرار کند و پاسخ دهد، وارد بهشت جاوید گشته و از نعمت هاى
    بى منتهایش بهره مند مى گردد



  • کلمات کلیدی : امام رضا علیه السلام
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    شنبه 88/11/24 ساعت 1:7 صبح
    رسول خدا (ص) به خوشروئی
    و خوش خلقی در نظام خانوادگی اهمیّت فوق العاده ای قائل بودند و در موارد بسیاری بر
    آن تأکید فرموده اند. در مراسم تدفین سعدبن معاذ صحابی ارجمند آن حضرت پدیده ای رخ
    داد که درس عبرت بزرگی برای مؤمنین شد. مادر سعدبن معاذ که در تشییع جنازه پسرش
    تجلیل پیامبر (ص) را دید- حضرت چند بار جنازه ی سعد را به دوش خود حمل کردند و خود
    در قبر رفته و جسد او را در قبر گذاردند و بدست مبارک خود لحد چیدند و دفن کردند-
    درباره ی فرزند خود گفت:« یا سَعْدُ هنیئاْ لَکَ
    الْجَنَّة» ای سعد بهشت
    بر تو گوارا باد. رسول خدا (ص) خطاب به مادر سعد فرمودند: « آرام باش و در کار خدا
    بطور جزم سخن مگوی که پسرت هم اکنون در فشار و زحمت است». اصحاب با تعجّب علّت را
    پرسیدند، فرمودند:« اِنَّهُ کانَ فی خُلْقِهِ مَعَ اَهْلِهِ سُوء، او با خانواده
    خود در منزل بداخلاق بود.»
    2 رسول اکرم
    (ص) تا آنجا به مدارای با زنان اهمیّت می دادند که حتّی در آخرین لحظات حیات خود به
    آن سفارش فرمودند.


  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: موسوى
    شنبه 88/11/24 ساعت 12:28 صبح
    رحلت پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم پیامبر محبت و دوستی ، پیامبرمهربان و همچنین شهادت سبط اکبرش امام مجتبی علیه سلام 
    امام حلم و  بردباری و همچنین شهادت پاره تن پیامبر ثامن الائمه امام علی بن موسی الرضا علیه سلام بر تمامی مسلمانان  مخصوصاً شیعیان 
    جهان تسلیت باد
    نبی اکرمصل الله علیه وآله وسلم الگوی محبت و مهر ورزی بود  روزی که جنازه یک فرد یهودی را از مقابلش عبور میدادند به احترام انسانیت او بلند شد  آری این است پیام آور مهربانی و انسانیت  ، کجایند آنان که مردم مسلمان و بی دفاع غزه رو به آتش و خون میکشند چرا حقایق را نمیبینند
    سه روز کسی را نمیدید را احوالش جویا می شد  این است عطوفت و مهربانیت
    محبت به همه داشتند بچه ها  ، بزرگترها ،حتی غیر مسلمانها
     انما بعثت بالرحمة  ( آری پیامبر با رحمت ومهربانیت مبعوث شد)
    امام مجتبی علیه سلام در مقابل کنیزی که به او یک شاخه گل هدیه کرد او را آزاد کرد  این است محبت و مهربانی ئو  فرمودن در اسلام در مقابل یک هدیه باید بهتر از او را بدهید و من بهتر از این شاخه گل این بود که تو را آزاد کنم


  • کلمات کلیدی : محبت
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ماه رمضونه
    به کسی نگو!!!!
    برات میمیرم
    گوشی خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    [عناوین آرشیوشده]