سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----149344---
بازدید امروز: ----48-----
بازدید دیروز: ----98-----
به سمت خدا

 
نویسنده: موسوى
یکشنبه 88/11/25 ساعت 12:10 صبح
عبد صالح و متقى وارسته جناب حاج مجدالدین شیرازى که از اخیار
زمان هستند چنین تعریف مى کنند که :
بنده در کودکى ، چشم درد گرفتم نزد میرزا
على اکبر جراح رفتم ، شیاف دور چشم حقیر کشید غافل از اینکه قبلاً دست به چشم
سودائى گذاشته بود، چشم بنده هم سودا شد، اطراف چشم له شد ناچار پدرم به تمام
دکترها مراجعه کرد علاج نشد، گفت از حضرت رضا علیه السّلام شفا خواهم گرفت ، به
زیارت حضرت مشرف شدیم ، به خاطر دارم که پدرم پاى سقاخانه اسماعیل طلا ایستاد با
گریه عرض کرد یا على بن موسى الرضا علیه السّلام داخل حرم نمى شوم تا چشم پسرم را
شفا ندهید.
فردا صبح گویا چشم حقیر اصلاً درد نداشت و تا کنون بحمداللّه درد چشم
نگرفته ام . وقتى از مشهدمقدس مراجعت کردیم خواهرم مرا نشناخت و از روى تعجب گفت تو
چشمت له بود چطور خوب شدى ؟ من تو را نشناختم
و همچنین حاجى مزبور نقل مى نماید
که : در سنه چهل شمسى خودم با خانواده به مشهدمقدس مشرف شدم و عجایبى چند دیدم ، از
جمله در مسافرخانه دو مرتبه بچه ام از بام افتاد بحمداللّه و از نظر حضرت رضا علیه
السّلام هیچ ملالى ندید.
هنگام برگشتن در ماشین این موضوع را تعریف کردم ، زنى
گفت تعجب مکن من اول خیابان طبرسى در مسافرخانه سه طبقه بودم ، بچه ام از طبقه سوم
کف خیابان افتاد و از لطف حضرت رضا علیه السّلام هیچ ناراحتى ندید.


  • کلمات کلیدی : شفاعت امام رضا
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ماه رمضونه
    به کسی نگو!!!!
    برات میمیرم
    گوشی خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    [عناوین آرشیوشده]