ای کاش علی وقت سفر همسفرت بود
افشاگر احوال تو نزد پدرت بود
ای کاش علی نیمه شب وقت نیایش
چون اشک به پیمانه چشمان ترت بود
آن لحظه که پهلوی تو از در بشکستند
ای کاش علی ناله سوز جگرت بود
ای کاش که بین در و دیوار فدائی
در را خدا شیر خدا چون پسرت بود
ای کاش که در کوچه و خوردن سیلی
رخساره من جای رخ چون قمرت بود
گمنام