عجب دوره و زمونه ای شده ها
امروز برام خیلی عجیب بود طرفو بعد از مدتها دیدم بهم گفت:
زنمو طلاق دادم
گفتم : واسه چی
گفت: آخه ازم دزدی میکرد به حساب مامانش پول واریز میکرد
آخه این چه تربیتیه اح اح
به سوپری هم که سلام علیک کردم اونم گفت: زنمو طلاق دادم
گفتم: واسه چی
گفت: یه روز همینجوری بدون اطلاع رفتم خونه دیدم با یکی نشسته
البته ننشسته معمولی ها داشتند با هم میرفتند فضا
گرفتی چی شد
میگفت :ازش یه بچه هم دارم ای خداااااااااااااااااااااااااا
همون طرف( طرف اولی که گفتم) میگفت: بعد اینکه طلاقش دادم و 25 میلیون مهریه دادم
رفتم خواستگاری چند نفر
یکیش میگفت : من پرده ندارم ولی به خونواده م نگی ها ( عجیبه والا)
یکی دیگه وقتی بهش گفتم ما نمیتونیم با هم ازدواج کنیم گفت :بیخیال بیا این شماره موبایلم
با هم بریم تو حال دیگه
ای خدا این چه زمونه ایست که به هیشکی نمیشه اعتماد کرد
کلمات کلیدی :