ای کاش زمانه بر میگشت
دفتر زندگی ورق هایش را زد
ای کاش می شد یه صفحه به عقب بر می گشت
خاطراتم همه از برگ ، برگ آن دفتر است
ای کاش می شد خاطراتم همه از نو بر می گشت
یاد آن دوران که صفایی داشتیم
ای کاش صفایی از آن صفاها بر می گشت
چه خوش بو د که بی تکلیف بودیم
ای کاش لحظه ای از آن خوشی ها بر میگشت
چه کنم که باید همین باید
ای کاش بایدی با همه اون زمان بر می گشت
دلم گرفته بود این چند خط رو نوشتم
سید عنایت الله موسوی